ترکیب بندی رنگ ها
ترکیببندی رنگها
فصل 1: چرخه رنگ ایتن (رنگهای اصلی، فرعی، مکمل، گرم و سرد)
آشنایی با چرخه یا دایرهی رنگ اساس هر تئوری رنگ، حلقه رنگ است و دسته بندی رنگها را مشخص می کند، یک دایره رنگ ابتدایی که در آن رنگهای قرمز، زرد و آبی وجود دارند، در واقع دایره رنگ سنتی در هنرهای تجسمی به شمار میآید. سر آیزاک نیوتون (Sir Isaac Newton) در سال 1666 اولین نمودار رنگ دایره شکل را بوجود آورد. از آن زمان تا کنون، دانشمندان و هنرمندان به مطالعه و طراحی نمونه های متنوع و مختلف این مفهوم اولیه بودهاند. برای آشنایی با تئوری رنگ و شناخت و کاربرد رنگ در نقاشی، یادآوری این نکته لازم است که رنگ در حقیقت همان نور است. زمانی که نور سفید از منشور عبور کرده و تجزیه میشود، می توان طیف رنگهای خالص را با چشم دید. هر رنگی که در پیرامون خود می بینیم در حقیقت نوری است که جسم به چشم ما بازتاب می کند.
رنگهاي اصلي: منظور از رنگهاي اصلي يا درجهی اول، رنگهايي است كه معمولاً از تركيب هيچ كدام از رنگهاي ديگر حاصل نميشوند، بلكه ساير رنگها، از تركيب آنها با يكديگر بوجود ميآيند. رنگهاي اصلي زرد، قرمز و آبي، در صورتي كه در خالصترين حالت خود باشند و هيچ گرايشي به رنگهاي ديگر در آنها ديده نشود، وقتي با يكديگر مخلوط شوند، خاكستري بسيار تيرهاي را به وجود ميآورند. معمولاً رنگهايي كه در بازار عرضه ميشوند، رنگهایي با كيفيت واقعي رنگهاي اصلي نيستند. در ميان زردهاي موجود در بازار، زرد كادميوم با درجهی تيرگي متوسط، نزديكترين رنگ به زرد اصلي دايرهی رنگ است. از مشهورترين قرمزهايي كه در بازار موجود هستند، قرمز كادميوم و قرمز آليزارين است كه در انواع مختلف سير و روشن ساخته ميشوند و در عين حال، هيچ كدام قرمز اصلي نيستند. اما مخلوط اين دو به قرمز اصلي نزديك است. معروفترين رنگهاي آبي موجود در بازار، آبي اولترامارين، آبي كبالت و آبي پروس هستند. اما آنها با آبي اصلي تفاوت دارند. با كمي تیره و روشنتر كردن آبي كبالت و آبي اولترامارين، ميتوان از آنها به عنوان آبي اصلي استفاده كرد.
رنگهای درجهی دوم (رنگهای مکمل، رنگهای فرعی، رنگهای ثانویه): هر رنگ درجهی دوم، معمولاً از مخلوط كردن دو رنگ اصلي ساخته ميشود:
هر يك از رنگهاي درجهی دوم، مكمل يكي از رنگهاي اصلي است. به همين دليل به رنگهاي درجهی دوم، رنگهاي مكمل نيز گفته ميشود. دو رنگ مكمل، وقتي با هم مخلوط شوند، خاصيت رنگين بودن يكديگر را خنثي ميكنند، يعني از مخلوط كردن آنها، يك رنگ خاكستري تيره به دست ميآيد. در دايرهی دوازدهتایی رنگ، هر دو رنگ مكمل به صورت قطري از دايره، روبروي هم قرار ميگيرند.
رنگهاي درجهی سوم (رنگهای ترکیبی): اين رنگها از مخلوط كردن رنگهاي اصلي با رنگهاي درجهی دوم ساخته ميشوند. رنگهاي درجهی سوم عبارتند از: زردنارنجي، قرمزنارنجي، قرمزبنفش، بنفشآبي، سبزآبي، سبززرد. به اين ترتيب با اضافه كردن اين شش رنگ به سه رنگ اصلي و سه رنگ درجهی دوم، چرخهی دوازده تايي رنگها كامل خواهد شد.
دسته بندی رنگها
هنرمندان، رنگشناسان و پژوهشگران، عموماً رنگها را به شيوههاي مختلفي دستهبندي كردهاند. در اين جا بر اساس چرخهی دوازدهتایی رنگ پيشنهادي ایتن (Johannes Itten) كه از همهی دستهبنديها، مشهورتر و داراي اعتبار بيشتري است، توضيحاتي پيرامون روابط متقابل رنگها ارائه ميشود.
رنگهاي خنثي: رنگ هاي خنثي رنگهايي هستند كه از تركيب رنگهاي ديگر به وجود ميآيند و ميتواند اثرات مثبت يا منفي داشته باشند. رنگهاي سفيد ،سياه ،خاكستري ،بژ و قهوهاي از جمله رنگهاي خنثي هستند.
رنگهاي داغ: بهترين نمونهي رنگ داغ ، قرمز خاصي است كه با هيچ رنگي مخلوط نشده است و در قويترين حالت خود قرار دارد. رنگ داغ بسيار جلب توجه ميكند و به طرح، حالت برجستهاي ميدهد. رنگ داغ، يك رنگ گرم، قوي و تهاجمي است. هم چنين با قدرتي كه دارد، سيستم عصبي انسان را تحريك ميكند.
رنگهاي يخ: رنگ يخ، يخبندان و برف را بخاطر ميآورد و احساساتي كه به وسيلهي آن ايجاد ميشود، در مقابل احساساتي است كه رنگ داغ ايجاد ميكند. اين رنگ، به رنگ آبي اشاره دارد كه روشنايي بسيار دارد. وقتي رنگ گرم و سرد در كنار هم قرار ميگيرند (مانند آتش و يخ) ، حالت نوسان ايجاد ميكنند يعني احساسهاي متفاوتي را در ما بوجود ميآورند.
رنگهاي گرم: به رنگهاي واقع در بين دو طيف نوري زرد و نارنجي، رنگهاي گرم ميگويند. همهي اين رنگها داراي رنگ قرمز هستند، مانند قرمز، نارنجي، زرد- نارنجي، زرد. اين رنگها در تركيبشان، رنگ زرد و قرمز دارند كه احساسات گوناگوني را بوجود ميآورند. رنگهاي گرم، داراي طولانيترين طول موج هستند، به همبن دليل ديدن آنها، انرژي بيشتري نياز دارد. رنگهاي گرم هيجانآور و نشاط انگيز هستند و به احساسات و هيجانات، شدت ميدهند و طرحهاي رنگي گرم و دوستانهاي را بوجود ميآورند. رنگهاي گرم زنده و درخشان هستند و بيشتر به چشم ميزنند. اين رنگها در طراحي به رنگهاي " نزديك " معروف هستند. زيرا باعث ميشوند اشياء نزديكتر از فاصله واقعيشان به نظر برسند. گرماي اين رنگها، مانند غروب بر محيط اطراف ميتابد و آن را تحت تسلط خود در ميآورد.
رنگهاي سرد: رنگ آبي، اساس رنگهاي سرد است. اين رنگها به خاطر اضافه شدن رنگ زرد به تركيبشان از رنگهاي يخي جدا ميشوند. رنگهاي قرار گرفته بين دو طيف نوري سبز و بنفش را رنگهاي سرد مينامند. رنگهايي مانند زرد-سبز، آبي-سبز، آبي فيروزهاي و سبز خالص، جزء رنگهاي سرد هستند و در طبيعت ديده ميشوند. اين رنگها احساس طراوت و تازگي به ما ميبخشند. رنگهاي سرد، ميزان فعاليتهاي بدن را پايين ميآورند و آرام بخش و تسكين دهنده هستند. رنگهاي سرد در طراحي به رنگهاي " دور " معروفند. زيرا باعث ميشوند اشياء دورتر از فاصله واقعيشان ديده شوند. همين ويژگي رنگهاي سرد باعث ميشود كه فضاها را بزرگتر و متعادلتر نشان دهند.
رنگهاي روشن: رنگهاي روشن، ملايم كمرنگ ترين رنگها هستند. آنها روشني خود را از نبود رنگ قابل مشاهده در تركيبشان ميگيرند و تقريبا شفاف هستند. وقتي روشني رنگها زياد ميشود، تفاوت بين رنگهاي مختلف كم ميشود. رنگهاي روشن محيط را بزرگتر نشان ميدهند و به فرد احساس نشاط، سكوت، آرامش و روشني ميبخشند.
رنگهاي تيره: رنگهاي تيره رنگهايي هستند كه در تركيبشان رنگ سياه وجود دارد. اين رنگها فضا را كوچكتر نشان ميدهند. رنگهاي تيره داراي قدرت تاثيرگذاري بالايي هستند. اين رنگها در بافتهاي گوناگون مانند چرم، پارچه و وسايل منزل، يك اثر به ياد ماندني به وجود ميآورند و نشان دهندهي ثروت و مقام اجتماعي بالا هستند. تركيب رنگهاي تيره و روشن يك روش معمول براي نشان دادن تضادها و تفاوتها در طبيعت است، مانند شب و روز.
رنگهاي كروماتيك : بين رنگهاي قرمز، زرد، آبي، سبز و ... از يك سو و رنگهاي سفيد، سياه و خاكستري از سوي ديگر تفاوت وجود دارد. به رنگهايي كه در طيف رنگي ميباشند، كروماتيك ميگويند. رنگهاي كروماتيك بسيار زياد هستند كه مهمترين آنها، رنگهاي اصلي (زرد ، قرمز و آبي) ميباشند.
رنگهاي اكروماتيك: كيفيتي كه در اغلب رنگها وجود دارد، در رنگ هاي سفيد، سياه و خاكستري وجود ندارد. به اين سه رنگ که فاقد رنگ هستند، رنگ اكروماتيك ميگويند. رنگ سفيد در واقع رنگ نيست، بلكه عدم وجود رنگ است.
رنگهاي مكمل: رنگهاي مكمل مقابل يكديگرند. اين رنگها كه در چرخه رنگ در برابر يكديگر قرار دارند، در كنار هم نمايي چشمگير و متعادل ايجاد ميكنند. اين رنگها از يك خانواده نميباشند و بيشترين تفاوت را با هم دارند. هنگامي كه رنگهاي مكمل را با هم تركيب ميكنيم، رنگ خاكستري به وجود ميآيد. چشم انسان بعد از ديدن يك رنگ، نياز دارد تا رنگ تكميل كنندهي آن را هم ببيند. نارنجي و آبي، قرمز و سبز، بنفش و زرد رنگهاي مكمل هستند.
فصل 2: مفاهیم رنگ شناسی (هارمونی، تباین، واریاسیون)
مفهوم تونالیته رنگی
اگر کمی حرفهای به موسیقی پرداخته باشیم حتما" برداشت مشخصی از تنالیته داریم و کم و بیش درک مشترکی از آن بدست آوردهایم و میتوانیم درک خود از تنالیته را برای دوستانی که موسیقی میدانند بازگو کنیم. اما اگر بخواهیم تنالیته را برای افرادی که موسیقی را علمی نمیدانند تشریح کنیم موضوع کمی پیچیده میشود. چرا که تعریف کردن تونالیته بدون استفاده از واژههایی مانند گام، مد، آکورد، نت و ... بسیار پیچیده و دشوار است.
خوشبختانه از آنجایی که همه هنرها به نوعی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند و تعاریف و تحلیلهای متفاوت در هر شاخه هنری می تواند با کمی تغییر و تصحیح در سایر شاخهها هم بکار رود، می توانیم از نقاشی برای تعریف تنالیته کمک بگیریم. چرا که درک عمومی مردم در ارتباط با تنالیته (که واژه بنظر خیلی فنی و سختی هم میآید) در زمینه نقاشی به مراتب بیش از موسیقی میباشد. برعکس آن هم کاملا" وجود دارد مثلا" مردم درک بهتری از ریتم در موسیقی دارند تا در نقاشی لذا میتوان از تعریف ریتم در موسیقی برای درک ریتم در نقاشی استفاده کرد.
تونالیته در موسیقی به ما اجازه میدهد که درک درستی از زوایای مختلف در موسیقی داشته باشیم، تنالیته محدودیتی است که ما با انتخاب آن برای موسیقی حساب و کتاب خاصی ایجاد میکنیم و میگوییم که موسیقی ما باید در این چهارچوب حرکت کند، دقیقا" مانند پرسپکتیو در نقاشی یا طراحی. شما هنگامی که میخواهید نقاشی واقعی یک منظرهای را بکشید در حالت عادی باید موضوع مورد نظر خود را از یک زاویه خاصی نگاه کنید و تصمیم بگیرید که آنرا از آن زاویه بکشید و چنانچه بخواهید تصویر واقعی آن منظره را بکشید باید از همان یک زاویه به موضوع نگاه کنید.
نکتهای که به آن باید دقت کرد این هست که در نقاشی هنگامی که شما از یک زاویه به موضوع نگاه میکنید علاوه بر آنچه میبینید رعایت مسائل دیگری برای شما واجب است، نورپردازی، کنتراست، شدت رنگها و ... . بعنوان مثال هنگامی که نور از بغل به صورت میتابد شما مجبور هستید آنرا رعایت کنید و اگر میخواهید همان چیزی را که میبینید بکشید باید تاثیر نور را فقط در یک طرف صورت نمایش دهید. پس انتخاب زاویه دید برای شما محدودیت هایی را پدید میآورد که ملزم به رعایت آن هستید و مطابق آن باید میان سایر المانهای نقاشی موارد مشخصی را رعایت کنید. دقیقا" مانند عکسی که یک دوربین از یک صحنه میگیرد این عکس با پرسپکتیو درست می باشد و کاملا" حقیقی و تنالیته هست. (بافرض اینکه دوربین پاسخ مناسبی به رنگ یا شدت نور میدهد)
پس بطور خلاصه در هنر نقاشی اگر بخواهیم تنالیته کار کنیم باید همانند واقعیتهایی مانند زاویه دید، رنگ، نحوه تابش نور و... را رعایت کنیم تا نقاشی ما تنالیته باشد. بدیهی است شما می توانید در هریک از پارامترهای زاویه دید، رنگ، نور و ... تنالیته را بهم بزنید و هنر جدیدی خلق کنید و یا تنالیته نقاشی را به سمت و سوی خاصی هدایت کنید.
مفهوم هماهنگی (هارمونی) رنگ
هماهنگی یا هارمونی به معنای "چیدمان مطبوع اجزاء یک کل" است و وجود آن در تمام مظاهر زندگی از موسیقی، شعر، رنگ یا حتی یک کیک زیبا، جلوه می کند. از نظر دیداری، هماهنگی، در چیزی است که موجب لذت چشم میشود. این هماهنگی بیننده را مجذوب کرده و احساس نظم و تعادل را در او ایجاد میکند. هنگامی که چیزی ناهماهنگ است، یا خسته کننده است یا وحشتناک. از طرفی هارمونی بیش از حد نیز به ترکیبی بسیار ملایم و نچسب تبدیل میشود و بیننده را آنطور که باید مجذوب و علاقه مند نمیکند و بالعکس عدم حضور آن نیز تصویری به وجود میآورد که هیچ چشمی تحمل دیدن آن را ندارد.
برای مشاهده تعالی هارمونی و هماهنگی کافی است به هارمونی رنگ ها در در طبیعت دقت کنید. همان طور که گفتیم، تئوری های رنگ و هارمونی رنگی متعددی وجود دارند. در اینجا به معرفی چند فرمول ابتدایی در به کار گیری رنگ ها میپردازیم:
هارمونی بر اساس همجواری رنگها: رنگهای همجوار (پیوسته) یا Analogous Colors، به هر دسته سه تایی از رنگهایی گفته میشود که در دایره رنگ کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. مانند زرد-سبز، زرد و زرد نارنجی. معمولا در چنین ترکیبهایی، یک رنگ از نظر مقدار، بر دو رنگ دیگر برتری دارد.
هارمونی بر اساس رنگهای مکمل: رنگهای مکمل آنهایی هستند که در دایره رنگ، درست در مقابل یکدیگر قرارگرفتهاند. مانند قرمز و سبز یا قرمز- بنفش و زرد - سبز. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، درجات مختلف زرد-سبز در برگها، هماهنگی زیبایی با رنگهای قرمز-بنفش گل، ایجاد کردهاند. رنگهای مکمل بالاترین درجه تباین (کنتراست) و ثبات را به وجود میآورند.
هارمونی بر اساس طبیعت: طبیعت، بهترین نقطه شروع برای درک و ایجاد هارمونی رنگی است. در تصویر پایین ملاحظه می کنید که زرد، سبز و قرمز چه نقش هماهنگی ایجاد کرده اند و این ترکیب متناسب، لزوما در دو مورد قبل نمیگنجد، اما زیبا و قابل اجرا است.
هارمونی رنگهای گرم و سرد: رنگ آبی و رنگ های مجاور آن تداعی کننده آب روان و دریا است بنابراین با دیدن این رنگها احساس سرما به فرد دست میدهد. از اینرو به این رنگها، رنگهای سرد میگویند. رنگ قرمز و رنگهای مجاور آن تداعی کننده آتش و خورشید بوده و با دیدن این رنگها احساس گرما به فرد دست میدهد. از اینرو به این رنگها، رنگهای گرم میگویند. رنگهای گرم عبارتند از: قرمز، نارنجی و زرد و رنگهای سرد عبارتند از: آبی، سبز و بنفش
رنگهای مکمل
رنگهاى مکمل در واقع نوعى تضاد هستند که به هنگام مشاهده همديگر را طلب مىکنند و در کنار هم ايجاد تحرک مىکنند و يکديگر را کامل مىکنند. هرگاه دو رنگ مکمل باهم ترکيب شوند نتيجه خاکسترى خواهد بود و تحرک آن از بين خواهد رفت و رنگى خنثي بدست خواهد آمد.
اما دو رنگ مکمل در کنار هم موجب درخشانى و جلوه يکديگر هستند. در طبيعت رنگهاى مکمل در کنار هم به زيبايى مشاهده مىشوند چنانکه گل سرخ در ميان انبوهى از برگهاى سبز قرار دارد. تضاد رنگهاى مکمل از سادهترين تضادهاست. رؤيت يک رنگ باعث مىشود تا مکمل آن رنگ بر روى رنگ همجوار آشکار گردد. مىتوان همه رنگهاى مکمل را دو به دو با نسبتهاى نامساوى و مساوى با هم ترکيب نمود و طيف وسيعى از خاکسترىهاى رنگى بهدست آورد.
کنتراست صد در صد رنگ اين تضاد مبين کنتراست صد در صد حاصله از رنگ مىباشد (جدا از کنتراست تيره-روشني) و در عين حال همان کنتراست همجوارى دو رنگ مکمل اند که از طرفى در مورد بعضى رنگها در تضاد با تاثيرات هماهنگى قرار مىگيرند. تصوير گامى هماهنگ از خاکسترىهايى است که از ترکيب رنگهاى مکمل بوجود آمده اند. گام مزبور ترکيب شده از دو جفت رنگ مکمل نزديک بهم مىباشد که خاکستري -در همين گام- بر دو جفت ديگر غالب است. منظور از کنتراست، فرق بارزی هست که بین دو رنگ وجود دارد. بالاترین حد کنتراست بین دو رنگ را کنتراست قطبی میگویند.
انواع کنتراست
1- کنتراست ته رنگ: برای رسیدن به این کنتراست کافی است که از رنگ های خالص استفاده کنیم. وقتی گفته می شود رنگهای خالص، منظور فقط سه رنگ اصلی نیست بلکه همه رنگهای چرخه ی رنگ را میتوان بعنوان رنگ خالص استفاده کرد.
شدیدترین کنتراست ته رنگ میان سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی که هیچ وجه مشترکی از لحاظ رنگین بودن با هم ندارند به وجود میآید. بر همین اساس کنتراست ته رنگ در میان رنگهای درجه دوم یعنی سبز، نارنجی و بنفش که رنگهای ترکیبی هستند به مراتب کمتر است. در رنگهای درجه سوم بازار کنتراست رنگ کاسته خواهد شد.
2- کنتراست تیره و روشن: قویترین کنتراست تیره و روشن در سیاه و سفید دیده میشود. در بین رنگها درجات مختلف تیره وجود دارد که همان عامل ایجاد کنتراست تیره و روشن است.
3- کنتراست سرد و گرم: رنگهای گرم رنگهایی هستند که در ترکیب آنها قرمز وجود دارد و رنگهای سرد رنگهایی هستند که در آنها آبی وجود دارد. دیدن رنگهای گرم موجب تشدید جریان خون و رنگهای سرد موجب کند شدن آن میشود. شدیدترین کنتراست سردی و گرمی در دایره رنگ، بین آبی-سبز و قرمز-نارنجی دیده میشود. کنتراست رنگهای سرد وگرم برپایه احساس درونی از دیدن رنگها بوجود میآید. احساس سردی یا گرمی مربوط به حس لامسه است. ما میتوانیم با دیدن رنگها آنرا احساس کنیم.
4- کنتراست مکملها: در چرخه رنگ دو رنگ مکمل به صورت قطری روبروی یکدیگر قرار میگیرند. ترکیب کاهشی در اثر اختلاط سه رنگ اصلی زرد وقرمز وآبی که ترکیب کاهشی مواد رنگین است، رنگ بسیار تیرهای حاصل خواهد شد. دو رنگ را زمانی مکمل میگویند که از ترکیب آنها رنگ خاکستری بوجود آید. رابطه خاکستریهای رنگی با کنتراست معمولا خاکستریهای حاصل از مخلوط دورنگ مکمل هرچه بیشتر باشند از شدت کنتراست مکملها کاسته خواهد شد وهماهنگی بیشتر بوجود میآید. هرگاه دو رنگ مکمل در کنار هم قرار میگیرند تآثیرگذاری آنها بروی هم طوری است که یکدیگر را از نظر درخشش و قدرت فام به شديدترين مرتبه ارتقا میدهند.
5- کنتراست همزمانی: کنتراست همزمان ناشی از تأثیر عمومی رنگها به روی احساس بینایی است و با رابطه میان رنگهای مکمل ایجاد میشود. وقتی که ما یک رنگ را می بینیم، چشم و ذهن ما به طور همزمان مکمل آن رنگ را پدیده میآورند. البته این رنگ به صورت ذهنی به وجود میآید و ملموس نیست بلکه فقط احساس میشود. وقتی از خاکستریها در ترکیب رنگی استفاده میشود، کنتراست همزمان به نحو مؤثرتری احساس میشود. کنتراست همزمان نه تنها در میان یک خاکستری و یک رنگ خالص به وجود می آید بلکه در میان دو رنگ که به طور کامل مکمل یکدیگر نیستند نیز اتفاق میافتد.
6-کنتراست کیفیت: در این جا منظور از کیفیت، حالت خلوص و اشباع رنگ است. وقتی که یک رنگ خالص در کنار رنگهای ناخالص که با سیاه، سفید و یا مکمل خود مخلوط شدهاند قرار میگیرد، کنتراست کیفیت رنگ ایجاد میشود.
7-کنتراست کمیت: کنتراست کمیت مربوط به رابطه متقابل دو یا چند سطح رنگین از نظر وسعت است. در این کنتراست رابطه ی بزرگی و کوچکی سطوح رنگین نقش اصلی را بازی میکند. زیرا نسبت بزرگی سطح رنگها با یکدیگر میتواند در ایجاد رابطه هماهنگ میان آنها مؤثر باشد. در ایجاد کنتراست کمیت دو عامل نقش اساسی دارند.
1-میزان درخشش و خلوص رنگ
2-میزان بزرگی سطح یا لکه رنگی
به این معنی است که سطح وسیعتر دارای درخشش بیشتر میباشد. البته رنگهای درخشان نیز در این مورد بیتاثیر نمیباشد. اگر طبق گفته گوته فیلسوف و رنگ شناس سده نوزدهم به رنگهای زرد_نارنجی_قرمز_سبز _آبی_بنفش به ترتیب اعداد ۹-۴-۶-۶-۸-۳ اختصاص دهیم، خواهیم دید برای مثال نسبت زرد به بنفش برابر ۱ به ۳ است یعنی وسعت رنگ بنفش باید سه برابر رنگ زرد باشد تا از نظر تاثیر در چشم بیننده مساوی و هماهنگ دیده شود. و اگر قرمز یا سبز که با هم برابری وسعت دارند (هر دو ۶) بخواهند درخشان تر باشند باید سطح بیشتری اشغال کنند.(اعداد را به خاطر بسپارید)
مطالب مرتبط
ویروس های خطرناک اما زیبا روی بوم نقاشی
ویروس HIV، ابولا و زیکا، ویروسهایی هستند که شنیدن نام آنها هم هراسبرانگیز است. اما دیوید گودسل، یک زیستشناس مرکز پژوهشی سن دیهگو آنها را سوژه قرار میدهد و تصاویر زیبا از آنها خلق میکند
اولین گالری نقاشی یک ربات انسان نما
اولین نمایشگاه آثار نقاشی یک ربات انسان نما که با استفاده از بازوهای روباتیک و هوش مصنوعی میتواند طراحی کند، در دانشگاه آکسفورد برگزار میشود.
ثبت نظر
لیست نظرات کاربران